امروز خیلی احساس تنهایی میکردم شاید یکی ازدلایلی که باعث شد بیام اینجا وبنویسم همین باشه. تنهایی خیلی بده خیلی درد داره.
مخصوصا واسه من که دهه چهارم زندگیمو سپری میکنم. بدون همراه تنهای تنها
امروز دلتنگت شدم. دلتنگ تو. تویی که اومدی بودی تنهاییهامو پر کنی ولی تنهاترم کردی ورفتی اومدم اینجا بنویسم تا سراغ گوشیم نرم وواسه تو ننویسم . 2ماه مقاومت کردم. 2 ماهی رو که فقط خودم میدونم چقدر سخت گذشت. چقدر درد کشیدم. نمیخوام این تنهایی باعث شه مقاومت 2 ماه شکسته شه ودوباره بی ارادگی وحماقتم دردی بشه روی دردای دیگم. اینجا مینویسم تا شاید تخلیه شم. تا سبک شم. تا شاید کمی آروم شم. فقط کمی...
نظرات شما عزیزان: